سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای باران

سلام . خیلی وقته اینجا نیومدم . آخه اینجا میام ناراحت میشم غصه میخورم . یاد روزهای بد زندگیم میوفتم . نمیخوام دیگه اون روزا تکرار شن . آخه من الان خیلی خوشبختم . به خاطر این از اینجا فراریم . اینجا فقط محل نوشتن ناراحتیام و غصه هامه . جایی که همدم تمام روز و شبای سختم بود . میخوام همرو فراموش کنم . از طرفی دلم نمیاد این وبلاگ رو حذف کنم . آخه دوستش دارم یه سنگ صبور بود برام مثل صفحات سفید دفترام .به خاطر این گاهی میام اینجا و خداروشکر میکنم که اون روزا گذشت . همش به لطف خدایی بود که اینجا مکان درد و دلم با او بود . چه جوری ازش تشکر کنم ؟ نمیدونم

همتونو دوست دارم همون جوری که اون دوست داره . هم دوستام هم دشمنام . هم همه آدمایی که نمیخوان من خوشبخت باشم .

دنیا تغییر میکنه همیشه اینجوری نمیمونه ... میدونستی ؟ پس منتظر باش تا...




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/7/5 توسط راضیه ایروانی
درباره وبلاگ

راضیه ایروانی
گاهی سرم را بالا می گیرم تا آسمان مرا فراموش نکند تا ابرها بدانندکه وقت باریدن است تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را... ومی گریم تا زمین بداند که من از جنس ابرم نه خاک...
bahar 20