سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای باران

تو چه میدونی غم چیه غصه چیه ! تو اصلا مگه رنگ غم تو زندگیت دیدی که حرف می زنی ! با تو ام غریبه !
من مدتهاست که فهمیده ام انسان هابه درد جرز لای دیوار هم نمی خورند!
که انسان حقش مرگه ! حقش نیستیه !     با تو ام غریبه
وقتی یه روز جای من باشی  می فهمی که من چی می گم
با توام  هر جا که هستی ! تو فکر می کنی که غریبه ای  !!!!
ولی من اونی که تو فکر می کنی نیستم ! اینو اینجا نوشتم که همه عالم و آدم بخونن !      روزگار خیلی غریبه !

نمی تونم خودمو گول بزنم که ! شایدم مشکل از منه ! شاید تو راست بگی اما من اگه می رم سراغ آدما و اونا سراغ من نمیان من قسم خوردم دیگه جواب سلام هیچ آدمی رو هم ندم چه رسد به صحبت کردن ... هیچ آدمی ....می فهمی ؟ با تو ام غریبه ...

دلمو الکی خوش کرده بودم به دنیا ! ما که رفتیم .. دنیای کثیفتون هم مال خودتون ..................................




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 86/9/21 توسط راضیه ایروانی
درباره وبلاگ

راضیه ایروانی
گاهی سرم را بالا می گیرم تا آسمان مرا فراموش نکند تا ابرها بدانندکه وقت باریدن است تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را... ومی گریم تا زمین بداند که من از جنس ابرم نه خاک...
bahar 20