سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای باران

چرا یکدیگر را دوست نداشته باشیم ؟ چرا از کنار گندمها و گلها بی هیچ نگاه و سلامی عبور کنیم؟ با این همه باران پیاپی و ابرهای سرشار چرا تشنه بمانیم؟

چرا برای گنجشک هایی که از سفر امده اند بوسه ای نفرستیم؟ چرا بر لبه آسمان ننشینیم

و عبور فرشتگان را از کنار بهشت نبینیم؟

به ساعت سفیدی که به دیوار تکیه داده نگاه کن! می خواهد با تو حرف بزند عقربه هایش برایت دست تکان می دهند و تو را به سوی فردا دعوت می کنند.

راستیُ فردا چه نزدیک است! اگر یک بار دیگر فرصت داشته باشم به کوچه های دیروز بروم کنا ر خانه تو می ایستم و نامت را به همه دیوارهای سنگی یاد می دهم. چرا یکدیگر را دوست نداشته باشیم؟ پروانه ها و پنجره ها به ما می گویند که باید همواره شعر دوست داشتن را بسراییم . من تو را دوست دارم و می دانم هر روز که لیموزاران و بلوطها از خواب بیدار می شوندُ سلام مرا که به عطر آفتاب آغشته است به تو می رسانند. من تو را دوست دارم و صبح و شب تصویر تو را روی برگها یی که در بهار زندگی می کنند میبینم.

من خوب میدانم که آسمان و زمین دوست داشتن و عشق ورزیدن را از تو آموخته اند.

از تو عاشق تر کسی را سراغ ندارم .افسوس که گاهی سنگم و گاهی شبنم ُ گاه آنقدر از تو دور می شوم که هیچ قاصدکی نمی تواند پیامت را به من برساند و گاه آنقدر به تو نزدیکم که واژه هایی را که در قلبت زندگی می کنند می بینم.ای که به یاد تو خوابهایم پر از تمشک و رنگین کمان استُ حتی اگر به اندازه یک سر سوزن دوستم داشته باشی ُ(( هرگز از تو جدا نخواهم شد))..............................

امشب دلم واقعا گرفته نمی دونم چرا  اما دلم خیلی ابریه ...........

خدایا راه درست رو نشونم بده

خدایا همیشه و همه جا کنارم باش

خدایا بهم صبر و تحمل بده

خدایا می دونم تو این ماه رمضون امسال اونی که همیشه بودم ، اونی که تو می خواستی نبودم،چند روز دیگه این مهمونی هم تموم می شه  بدون این که ازش استفاده ای کرده باشم  بر عکس هر سال ...

خدایا...به خاطر تمام کوتاهی هام منو ببخش

کاری کن استوار به زندگیم . کارم ادامه بدم و کم نیارم .

باهام باش . تنهام نذار . مثل همیشه برا رسیدن عید فطر تنم می لرزه . هیچ وقت تو زندگیم این عید رو دوست نداشتم . همیشه وقتی اخبار عید فرداش رو اعلام می کنه می رم یه گوشه ای و ساعتها گریه می کنم . خدا جون . حداقل این دوسه روز باقی مونده رو ........

دوستت دارم خدا . تو رو ، زندگیمو. کارمو . خانوادمو . دوستامو ........

همشونو برام نگه دار...

 

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/7/8 توسط راضیه ایروانی
درباره وبلاگ

راضیه ایروانی
گاهی سرم را بالا می گیرم تا آسمان مرا فراموش نکند تا ابرها بدانندکه وقت باریدن است تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را... ومی گریم تا زمین بداند که من از جنس ابرم نه خاک...
bahar 20